آغازِ بحث
استفاده از چکلیستها در حسابرسی داخلی بسیار رایج است. در حقیقت، چکلیستها با اهدافی از جمله (ولی نه محدود به) «ساختاربخشی به رسیدگیها»، «کاهش خطاها و اشتباهها»، «بهبودِ حافظهی کاری»، «کمک به مدیریت بهینهی زمانِ پروژه»، «آموزشِ کارکنان تازهکار»، «بهبود فرایند مستندسازی و افزایش قابلیّت اتکّای مستندات»، «استاندارد و یکسانسازی روشها» و «افزایش سهولت مرورِ کار» ایجاد شدهاند. پیش از آغاز به بحث و طرح هجده نقد مهم بر کاربست چکلیستها در حسابرسی داخلی، باید به این دو گزاره توجه ویژه داشته باشیم: الف). هیچ «چکلیستِ مناسب برای همه» وجود ندارد؛ ب. با تمامی نقدهایی که در ادامه میآید، چکلیستها میتوانند سودمندیهای محدودی داشته باشند؛ بهشرطیکه متناسب با هر پروژه، در انطباق با سازمان، صنعت، پیچیدگیِ فرایندها، ساختارِ کنترلهای داخلی و عوامل متنوع دیگر، متناسبسازی شوند. در ادامه، و قبل از تبیین و بسط مختصرِ هر نقد، عناوینِ نقدهایِ مطرحشده را مرور کردهام:
نقدِ اوّل: کاهش عمقِ تحلیل و تقلیلِ پیچیدگیها
نقدِ دوّم: فقدان انطباق با تغییرات
نقدِ سوّم: ترویجِ سطحینگری
نقدِ چهارم: کاهش ارزشافزایی بالقوهی حسابرسی داخلی
نقدِ پنجم: تمرکز افراطی بر انطباق
نقدِ ششم: فروکاست تردید حرفهای و قضاوت حرفهای
نقدِ هفتم: توّهم ارزیابیِ جامع
نقدِ هشتم: فقدان دیدی جامع و نادیدهانگاریِ برهمکنش عوامل
نقدِ نهم: محدودیت ذاتی در مواجهه با فناوری
نقدِ دهم: تاکید بر جنبههایِ کمّی
نقدِ یازدهم: فقدان آیندهنگری
نقدِ دوازدهم: تقویت منفیِ سوگیرهای شناختی
نقدِ سیزدهم: بیتفاوتی اخلاقی
نقدِ چهاردهم: کاهش کیفیت شواهد حسابرسی
نقدِ پانزدهم: ناتوانی ذاتی در کشف موارد غیرمعمول
نقدِ شانزدهم: آثار روانی کاربست چکلیستها بر حسابرسان داخلی
نقدِ هفدهم: دیدِ منفی ذینفعان حسابرسی داخلی به چکلیستها
نقدِ هجدهم: محدودیت ذاتی چکلیست بهمثابه ابزارِ حسابرسی
برای دانلود کاملِ این مطلب، اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید